معنی دامن آلودن - جستجوی لغت در جدول جو

دامن آلودن

لغت نامه دهخدا

شخص بدکار و بدنام، آلوده دامن، تردامن، برای مثال چرا دامن آلوده را حد زنم / چو در خود شناسم که تردامنم (سعدی۱ - ۱۷۰)

(مَ دَ / دِ)

که دامن آلوده دارد. که دامنش بچیزی چون خون یا پلیدی و نظایر آن آغشته شده، تردامن. فاسق. فاجر. آلوده دامن. دامن آلود. دامن سیاه. مقابل خشک دامن و پاکدامن:
دامن آلوده اگر خود همه حکمت گوید
بسخن گفتن زیباش بدان به نشوند.
سعدی.
چرا دامن آلوده را حد زنم
چو خود را شناسم که تردامنم.
سعدی.
یکی زجر کردش که تبت یداک
مرو دامن آلوده در جای پاک.
سعدی

لغت نامه دهخدا

دامن آلود

(مَ)

مخفف دامن آلوده. تردامن. فاسق و فاجر. آلوده دامن. گنه کار. دیوان سیاه. و نیز رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 261 شود

لغت نامه دهخدا

دامن آلودگی

(مَ دَ / دِ)

حالت و چگونگی دامن آلوده. رجوع به دامن آلوده و دامن آلودن شود

لغت نامه دهخدا

دامن آلوده

فاسق و فاجر، گنهکار

فرهنگ لغت هوشیار

معنی دامن آلودن - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما